واکسن 4 ماهگی
دختر گلم 5/17 وقت واکسن 4ماهگیش بود ما کرج بودیم سها جان صبح وقتی از خواب بیدار شد ساعت 10 صبح آمادش کردم وبا عمه جان بردیمش خانه ی بهداشت//// وقتی رسیدیم بعد از اینکه اندازه ی قد و وزن سها جان رو گرفتن خوابوندمش روی تخت واسه زدن واکسن//// نازنینم همش داشت میخندید اما خندش به 2ثانیه نرسید با زدن واکسن به رون راستش چنان گریه ای کرد که جیگرم آتیش کرفت// بعد برگشتیم خونه وسها جان تو راه خوابش برد تا ساعت 3 اما وقتی بیدار شد تا ساعت12 شب گریه کرد // قربون اشکات بمیرم و این گریه هاتو نبینم ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
21:42