سها سادات سها سادات ، تا این لحظه: 12 سال و 27 روز سن داره

سها ستاره کوچک آسمان ما

مسافرت به اهواز

سلام به همگی دوستان من در تاریخ 6تیر بامامان ومامان جون وخاله عسل با قطار به اهواز رفتیم/// کلی تو راه با خاله عسل شیطونی کردیم تا اینکه شب خوابیدیم وصبح اهواز بودیم.... ...
2 مرداد 1392

سها در اهواز

سها جان ما در تاریخ7 تیر به اهواز رسیدیم وبه خونه ی باباجون رفتیم و وقتی رسیدیم خونه ی بابا جون الینا و خاله الهام اونجا بودن ومنظر شما بودن ...  بعداز چند قیقه آشنای شما با خاله ودختر کوچولوش   شما شروع به بازی با الینا کردین // ودم ظهر هم دایی سعید با کوچولوشون اومدن وشما دیگه شده بودین 3تا شیطون وخراب کار که کلی  ریختپاش میکردین و علاوه براون باباجون رو اذیت میکردین؟//؟؟؟   سها با محمد مهدی پسر دایی سعید ببینید تروخدا کجا نشستن؟؟ تو ی اهواز همه به سها میگفتن خاله ریزه ی شیطون ...چون سها کوچولو با اینکه از همه کوچیکتر بود اما ریس بقیه بود وبه اونا خراب کاری یاد...
2 مرداد 1392

پارک ساحلی اهواز

چند شبی اهواز خیلی خنک شده بود وما هم تصمیم گرفتیم با خاله الهام وخانواده ی شوهرش به پار ک بریم خیلی خیلی خوش گذشت ؟؟؟ همگی باهم رفتیم پارک ساحلی اهواز قسمت وسایل  چوبیش نشستیم وشام خوردیم وبعد ازچند دقیقه همه ی بچه هارو بردیم قسمت بازی وکلی با هم دیگه بازی کردن/// ...
2 مرداد 1392

سها کوچولوی فضول

سها خانوم فسقلی خیلی شیطون شده وبه همه چیز کار داره ودوست داره همش بازی کنه.. وقتی باباجون شروع به نماز خوندن ویا روزنامه خوندن میکرد میرفت وکلی بابا رو اذیت میکرد؟؟ تا میدید بابا جون میخواد سجده کنه خودشو زودتر پهن جانماز میکرد سها به همراه باباجون والینا  واینم از روزنامه خوندن باباجون   ...
2 مرداد 1392

فیروز کوه

دختر نازم ما با مامان جون وخاله عسل در تاریخ 30 خرداد راهی فیروز کوه شدیم خیلی دور بود فیروز کوه یک ساعت بعداز دماوند بود// اما خیلی جای آروم وقشنگی بود وشما هم تا تونستی فضولی کردی.. واما شد وقت نهار از اونجای که سها جان عاشق سالاد توجه داشته باشید داره چیکار میکنه/// فکر کنم دیگه سیر شد؟؟؟؟؟ ...
2 تير 1392

پارک

سلام به دختر گلم سها جان .. سها جان ما هر روز عصر به خاطر اینکه شما دیگه به هیچ عنوان حاضر نیستی تو خونه بمونی میبریمت پارک و شما کلی بازی  میکنی وبعد که برمیگردیم خونه شما از شدت خستگی تو راه میخوابی ///  خاله عسل ومامان جون هم که در تاریخ 21 خردا از اهواز اومدن خونمون وشما همش با خاله عسل بازی میکنی وبعدازظهر ها هم زود میری گفشاتو میاری وبه خاله عسل میگی بریم تا تا ابا با .... یعنی بریم تاب تاب عباسی// دخترک نازم وقتی به ورودی پارک میرسیم کنترولتو از دست میدی و میخوای سوار همه چیز هم بشی تا سر سوار شدن تاب هم با بقیقه ی بچه ها دعوا میکنی ... ...
2 تير 1392

سفر به همدان

دختر گلم ما در تاریخ15 ار دیبهشت به سمت همدان حرکت کردیم تقریبا از ملایر تا همدان 1 ساعت نیم راه بود اینم از عکسهای شما هم پشت غار علیصدر از شما گرفتیم ... بعد راه افتادیم به سمت ورودی غار  خیلی تورا ه قشنگ بو د واقعا منظره های زیبای رو تو راه دیدیم بقیه ی را ه هم شما اصلا همکاری نکرین وخوابیدین هم خوب شد که خوابیدی هم نه خوب هم ترسناک بود هم واقعا جالب وقشنگ ما وقتی سوار قایق شدیم از عمق نیم متر شروع به حرکت کردیم تا عمق14 متر واقعا جا های ترسناکی توی غار بود اما جالب .....   ...
30 ارديبهشت 1392