سها ستاره کوچک آسمان ما

دختر گلم این عکس ها رو در تاریخ 12 دی ماه 92 از شما گرفتیم ......     ...

سلام به فسقلی مامان ...   دختر گلم ما با خاله اینا به برغان رفتیم  وشما کلی برف بازی کردی...   ...

یلدا مباررررررررررررررررررررررک سلام به سها جون مامان دختر گلم دومین شب یلدات مبارک انشااله هزاران شب یلدا بگیری مامان جان بوسسسسسسسسسس ما امسال شب یلدا به همراه خاله الهام  به کرج رفتیم وکلی خوش گذشت//// ...

سلام دختر گلم این عکس هم شما والینا دختر خاله الهام وقتی از تون گرفتم که الینا یه چتر خرید وقتی اومدن تهران وکلی دوتای خوشحال بودین/// ...

سلام دختر گلم  مامان جان من چنر تا از عکسهای شما رو فراموش کرده بودم  که بزارم.... ...

راستی بچه ها بعضی از روزها سها جان از بس شیطونی میکرد یهو خوابش میبرد//// ...

این عکسها هم در حرم علی ابن مهزیار گرفتیم سها جان در حال بوسیدن آلا ...

دختر کوچولوی ما عاشق ماهی یعنی اگر شبانه روز هم بهش ماهی بدم هیچی نمیگه//// سها جان هرروز صبح به مامانبزرگش میگفت ماهی یعنی غذا ماهی میخواست مامانم هم یک روز درمیون واسش ماهی درست میکرد...  تا اینکه یه روز از خواب بیدار شدیم دیدیم مامان جون رفته کلی ماهی های بزرگ خریده وسها دیگه از خوشحالی داشت بال در میوورد بعد ظهر آتیش درست کرد وماهی ها رو روی آتیش گذاشت خلاصه که جای همه ی شما خالی خیلی خیلی خوشمزه بود اینم از عکسهای سها جان هنگام شکار کردنشون میگرفتو فرار میکرد ...

امسال دومین محرمی که خدا سها کوچولو رو به ما داده  خدا یا شکرررررررررررررررررررررت//// این عکسها رو شب مراسم علی اصغر از سها جان گرفتم/// ظهر عاشورا هرساله خونه ی بابابزرگ مامانی نهار میدن امسال اولین سالی بود که سها جان خونه ی بابابزرگ مامان بود وکلی با تعجب به پختن غذا نگاه میکرد وخیلی دوست داشتم که بره وتو غذا ها شیطونی کنه؟؟؟ واما شام قریبان هم همگی به بین الحرمین رفتیم ...     ...

سر کوچه ی مامانبزرگ اینا یه پارک درست شده بود که ما هرشب بچه هارو به اونجا میبردیم وواسه خودشون کلی بازی میکردن    ...